مسافرت عید
امسال مسافرت با بابایی و دایی پژمان و شادی جون رفتیم شمالِ مادل!! دیگه مثل پارسال بابایی رو تنها نذاشتیم ... با هم رفتیم و با هم برگشتیم ... عزیزکم فکر کنم از وقتی چشم باز کردی مسافرت ما شمال بودو بس!! با اینکه خیلی هوا گرم نبود که بیرون بمونیم .. ولی خوب، خوش گذشت ... اونجا همش پیش مادر و پاپا بودی ... با اونا میخوابیدی و بیدار میشدی و منو خیلی تحویل نمیگرفتی!! تا هفتم عید اونجا بودیم بعدش برگشتیم ... و بعد از اون خونه دایی پژمان بودیم که تا آخر عید تعطیل بود... چند روز هم اونجا موندیم اوایل همش میگفتی بریم خونه خودمون ... ولی روزی که میخواستیم برگردیم نظرت بکل عوض شده بود و میگفتی نریم و ...