اولین سفرت تو 2.5 ماهگی

اولین باری  که تصمیم گرفتیم سفر 3 نفرمونو تجربه کنیم تو فقط 2.5 ماهت بود مرداد ماه بود و مردد بودیم که نکنه اذیت بشی بالاخره دلو زدیم به دریا و سفر 2 روزمونو به چالوس شروع کردیم به هنلی تو یکی از روستاهای چالوس رفتیم چشم انداز خیلی قشنگی داشت در حالی که نم نم بارون میومد بعد از اینکه اسبابارو تو اتاق گذاشتیم رفتیم ساحل که سنگ فرش شده بود و میشد با کالسکه راه بری ... با اینکه بارون میومد ولی تقریبا تمام جایگاههای مربوط به چادر زدن پر بود! یکم اونجا قدم زدیم و از صدای امواج دریا لذت بردیم ولی تو همچنان لالا بودی!!

شب که برگشتیم هتل تا صبح بارون میومد و تو بخاطر صدای بارون یکم بد خواب شده بودی (اونموقع که باید بیدار میبودی نبودی!!)

صبح که بیدار شدیم تازه فهمیدیم اتاقمون چه چشم انداز قشنگی داره به کوه! بعد از خوردن صبحانه تو لابی هتل دوباره رفتیم ساحل البته اینبار ساحل نزدیک هتل ولی قشنگ بود و هوا ابری و خنک و گهگاهی نم نم بارون اونجام لب ساحل نشستیم و لذت بردیم ولی تو باز هم خواب بودی 

برگشتنی هم از جاده چالوس که میومدیم به پیشنهاد بابایی رفتیم رستوران نیلوفر آبی و چون هوا مه آلود و خنک بود چشم انداز خیلی قشنگی پیدا کرده بود محل نشستنمون ...

و ما تازه فهمیدیم که چه خوش سفری عزیزم چون اصلا اذیت نکردی تو ماشین هم هر 2 ساعت یه جا نگه میداشتیم و بهت شیر میدادم و دوباره میخوابیدی..

اولین سفرمون با اینکه خیلی کوتاه بود ولی هیچوقت از خاطرمون نمی ره ...

اینم عکسی که با بابایی کنار ساحل انداختی

و عکسی که تو بالکن اتاق با بابایی گرفتی